شهید علی اصغر موحدفر

شهید علی اصغر موحدفر(اندوهگین) نام پدر: رمضانعلی نام مادر: ستاره مهدویان تاریخ تولد: 1341/05/06 تاریخ شهادت: 1367/03/23 محل شهادت: شلمچه گلزار: شهدای معتمدی بیت المقدس

ادامه مطلب

زندگی نامه شهید علی اصغر(حمید) اندوهگین «موحد فر»
شهید «علی اصغر موحدفر» در ششم مرداد سال 41 در «بابل» چشم به جهان گشود و علیرغم نام شناسنامه ای اش، «علی اصغر»، اغلب او را «حمید» صدا می زدند.
او کودکی بیش نبود که جهت یادگیری قرآن، این سرچشمه لایزال حق به مکتب خانه رفت و قرآن و آموزه های دین را فرا گرفت.
علی اصغر از همان اوان خردسالی به واسطه پدرش «رمضانعلی» به مسجد راه یافت و با توجه و تربیت دینی وی رشد و نمو کرد.
او با پایان تحصیلات متوسطه در بابل، به دانشگاه «فردوسی مشهد» راه یافت و در رشته مهندسی الکترونیک مشغول به تحصیل شد.
این جوان آگاه ، همزمان با اوج مبارزات انقلاب، جهت سرنگونی حکومت پهلوی، با حضور در تظاهرات و تحصن ها فریاد دادخواهی سر داد و خواهان برپایی عدالت شد.
وی به دلیل گستردگی فعالیت های سیاسی در بابل و تهران، مدتی نیز تحت تعقیب عمال دست نشانده رژیم طاغوت بود.
سیف الله امامیان یکی از دوستان شهید، در خصوص فعالیت های شهید ابراز داشت: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تا پاسی از شب درمحله های چهار راه شهدا، چهارشنبه پیش و مسجد حکیم آباد بابل با منافقین به بحث و مناظره می نشست. علاوه بر آن، به عنوان مسول تیم عملیاتی، نقش موثری در سرکوبی عناصر ضد انقلاب داشت.»
علی اصغر که با تشکیل بسیج به عضویت این نهاد مردمی در آمده بود در کِسوت مسوول پایگاه بسیج نیز در راستای تبلیغ و تبیین آرمان های انقلاب با هدف اِقناع اندیشه جوانان، جهت درک صحیح از این نهضت اسلامی، اهتمامی خاص داشت.
او در 18/11/1360 به عضویت سپاه درآمد و در واحد اطلاعات و عملیات سپاه  بابل به ادای تکلیف پرداخت. سپس یک سال بعد در واحد روابط عمومی همین پایگاه مشغول خدمت شد.
وی در سال 61 به عنوان معاون اطلاعات و عملیات محور 2 به میادین نبرد اعزام گردید.
شهید علی اصغر در 25/4/63 نیز به سِمتِ مسوول گشت و شناسایی واحد اطلاعات و عملیات لشگر 25 کربلا و جانشین واحد تبلیغات سپاه بابل منصوب شد.
او در 30 مرداد سال 65 به عنوان جانشین گردان مسلم به میادین نبرد عزیمت کرد.
یک سال بعد نیز مجدداً به سِمتِ معاونت واحد تبلیغات انتصاب یافت. قابل ذکر است که حضور این رزمنده خستگی ناپذیر در جبهه جنوب مُنجر به جراحت و عارضه ی شیمیایی وی شد. از این رو مدتی در بیمارستان شهید «بهشتی» بابل به سر بُرد.
وی گرچه تنها پسر خانواده بود، امّا هرگز در راه دفاع از میهن و پاسداشت حقانیت اسلام با مخالفت والدین مواجه نشد.
خانواده اش از او سخن می گویند: «هر وقت که از جبهه بر می گشت، برای مادر از شهادت تنها فرزندان ذکور خانواده حرف می زد. حتی چند بار لباس و مدارک این شهدا را با خودش می آورد و همراه پدر به دیدار خانواده های شان می رفت و به پدر و مادرش می گفت: شما شاهد باشید که این ها چقدر صبور هستند. همه کارهایش برای این بود که به دلیل تک پسر بودن و عدم داشتن فرزند، کاری کند که آن ها صبور باشند و در فراقش ناراحت نشوند.»
شهید موّحدفر، سرانجام در 23/3/67 با حضور در شلمچه، جامه سرخ شهادت بر تن کرد و به لقای حق پیوست. سپس پیکر مطهرش با تشییع پرشور اهالی قهرمان پرور بابل  و وداع همسرش تا گلزار شهدا آرامگاه معتمدی بدرقه شد.  

وصیت نامه سردار شهید مهندس علی اصغر اندوهگین
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی و ربی من لی غیرک اسئله کشف ضری
ای معبود و پروردگار کیست برای من جز تو تا در خواست کنم که برطرف کند بد حالیم را.
سلام علیکم بما صبرتم
با عرض معذرت از برادر عزیز علی رجب نسب که همیشه مزاحمت برای شما فراهم می آورم ان شاء الله مرا ببخشید. برادر عزیز، وقتی که این نامه را باز می کنی، می دانم چه حالی داری ولی این سرنوشت همه ماست. خوشا به حال آنها که بندگی خدا را پیشه کردند. ان شاء الله، خداوند این توفیق را نصیب ما بگرداند و اما برای آن چیز که این نامه را نوشتم همان طور که قبلا  عرض کردم از مال خود من برایم نماز و روزه، حداقل 4 سال را بدهید. رد مظالم حتماً به نیت میّت بدهید زمانی که جنازه ام را آوردند سعی کن تو خودت باشی واین مطالب را که عرض می کنم انجام بدهید. زمانی که جنازه ام را آوردند چون روح در بالای جنازه حاضر است لذا با توجه به دستورات داده شده نگذارید در اطراف جنازه قال و قیل و صحبت های متفرقه و یا ناله و آه سر بدهند به جای این (کار) قرآن تلاوت نمایند و بعد از دفن هم سعی نمائید بر روی قبرم قرآن تلاوت کنید و در همان زمان به نیت میت انفاق بکنید که خیلی سفارش شده است و اول شب را همه دوستان تا آنجا که ممکن است نماز وحشت بخوانند، باشد که خداوند به لطف و کرمش از سر تقصیراتم در گذرد.
برادر عزیز،
در ضمن تاکنون وصیت نامه ای ننوشتم و تصمیم نوشتن را هنوز نگرفتم شاید لایق آن نباشم با وجود آن همه معصیت، وصیتی به امت حزب الله بنمایم. فقط از همگی تقاضای پیروی از حضرت امام و روحانیون متعهد و طلب عفو و مغفرت برای این حقیر دارم. وصی این حقیر(علی اصغر اندوهگین) پدر بزرگوارم حاج رمضان اندوهگین و ناظر برادر عزیز میر عباس میرنیا می باشد.
یا کریم العفو
اللهم ارزقنا توفیق شهاده فی سبیل الله
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار.
خدایا خدایا رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
برادر حقیرتان،علی اندوهگین، 1362/2/7

 

ویدئوها

صداها

کاربران آنلاین268
بازدیدکنندگان امروز 383
بازدیدکنندگان دیروز 415
کل بازدید ها 890286